خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل جهان شناسی و انسان بینی در کلام امام سجاد علیه السلام
224,700 تومان قیمت اصلی 224,700 تومان بود.109,200 تومانقیمت فعلی 109,200 تومان است.
تعداد فروش: 47
فرمت فایل پاورپوینت
با فایل فایل پاورپوینت کامل جهان شناسی و انسان بینی در کلام امام سجاد علیه السلام یک ارائهی بینقص بسازید!
پاورپوینتی زیبا و کاربردی:
فایل فایل پاورپوینت کامل جهان شناسی و انسان بینی در کلام امام سجاد علیه السلام شامل 72 اسلاید کاملاً حرفهای و چشمنواز است که برای ارائهی مستقیم یا چاپ آماده شدهاند.
آنچه فایل فایل پاورپوینت کامل جهان شناسی و انسان بینی در کلام امام سجاد علیه السلام را متمایز میکند:
- طراحی مدرن و هدفمند: فایل پاورپوینت کامل جهان شناسی و انسان بینی در کلام امام سجاد علیه السلام با ترکیب رنگها و چیدمان هوشمندانه، به انتقال بهتر مفاهیم کمک میکند.
- کاربری راحت و سریع:فایل پاورپوینت کامل جهان شناسی و انسان بینی در کلام امام سجاد علیه السلام بدون نیاز به ویرایشهای پیچیده، فقط فایل را باز کنید و ارائه دهید.
- کیفیت بالا برای نمایش: همهی اسلایدها با رزولوشن مناسب و ساختاری منظم آماده ارائه هستند.
ساختهشده با دقت و استانداردهای بالا:
فایل پاورپوینت کامل جهان شناسی و انسان بینی در کلام امام سجاد علیه السلام با رعایت جزئیات طراحی شده تا در هر محیطی بدون مشکل نمایش داده شود. هیچگونه بهمریختگی یا ایرادی در اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل جهان شناسی و انسان بینی در کلام امام سجاد علیه السلام وجود ندارد.
تذکر:
در صورت مشاهدهی تفاوت در کیفیت، احتمال استفاده از نسخههای غیراصلی وجود دارد. نسخه معتبر فایل پاورپوینت کامل جهان شناسی و انسان بینی در کلام امام سجاد علیه السلام با دقت توسط تیم طراحی آماده شده است.
همین حالا دانلود کن و با فایل پاورپوینت کامل جهان شناسی و انسان بینی در کلام امام سجاد علیه السلام مخاطبهات رو تحت تاثیر قرار بده!
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل جهان شناسی و انسان بینی در کلام امام سجاد علیه السلام :
وجود مبارک امام سجاد ضمن اینکه ما را به دعای معنای معروفش آشنا می کند، ما را به حقیقت دعا که چه بخوانیم و چه بخواهیم هم آشنا می کند و دعا را در سه منطقه ملی و منطقه ای و بین المللی گسترش می دهد تا محصول نهضت سالار شهیدان را جهانی کند. دعاهای آن حضرت تنها در این نیست که خدایا مشکلات مرا حل کن، بیمار مرا شفا بده، مرض ما را درمان کن یا آمرزش گناهان نصیب ما بکن! بخش مهم دعاهای آن حضرت درباره جهان بینی و جهان شناسی و انسان بینی و انسان شناسی است. به خدای سبحان عرض می کند: پروردگارا! «تَوِّجْنِی بِالْکفَایهِ»؛ خدایا آن توفیق را بده که جامعه ما خودکفا باشد و به بیگانه نیازمند نباشد، نیاز به بیگانه ذلّت است! این تاج خودکفایی را بر بالای سر نظام ما مستقر بفرما! این دعای امام سجاد است، این دعا با اینکه خدایا من و پدر و مادر مرا بیامرز، خیلی فرق می کند! «تَوِّجْنِی بِالْکفَایهِ»؛ خدایا کشور ما را خودکفا بکن که ما در هیچ بخشی به بیگانه نیازمند نباشیم! خودکفایی یک مملکت به مدیریت فهمیده و مدبّریت عاقلانه و خردمندانه وابسته است؛ در جمله بعد عرض می کند خدایا! «وَ سُمْنِی حُسْنَ الْوِلَایهِ»، این «سُمنِی» فعل امر از «وَسَمَ » است. «موسوم» بودن و «سِمه» بودن، یعنی علامت داشتن و نشانه داشتن. سیما به معنای صورت نیست، سیما به معنای علامت است. «موسوم» است، «سِمه» است و از این نام ها، از همان «وَسَمه» به معنای علامت مشتق شده است. عرض می کند خدایا! این توفیق را به من بده که هم من کاری داشته باشم و هم مدیر لایقی باشم؛ نه بیراهه بروم و نه راه کسی را ببندم، بفهمم این مملکت چه دارد، یک؛ چگونه باید مصرف کند، دو؛ مردم آن را بی نیاز کنم، سه؛ این می شود تدبیر عاقلانه و ولایت خردمندانه، چون هر کسی ولی زیر مجموعه خودش است. کسی که برای دَه نفر درس می گوید، باید بفهمد آن صاحب کتاب چه گفته، یک؛ باید بفهمد چگونه تقریر بکند، دو؛ باید بفهمد چگونه ذهن آنها را باز کند که آنها هم اشکال خوب بکند و هم سؤال خوب بکنند، سه؛ تا بشود تدریس خوب! عرض می کند خدایا! اگر کسی در حوزه درس می گوید باید مدرّس بفهم باشد و شاگرد را خوب تربیت کند. شاگرد مقلِّد، شاگرد نیست؛ چه حوزه و چه دانشگاه! آن که چند سال درس می خواند و قدرت ابتکار پیدا نمی کند یا نقص از اوست یا نقص از مدرِّس اوست، چون مدرِّس مقلِّد بار آورده نه محقق. اگر کسی حوزوی و دانشگاهی است این طور باید باشد و اگر کسی میزی دارد و کاری دارد و تدبیری دارد ـ چه نظامی و چه انتظامی، چه لشکری و چه کشوری ـ دعای امام سجاد این است: ـ چون هر کسی نسبت به زیر مجموعه اش ولایت دارد ـ «وَ سُمنِی حُسنَ الولایه» که من والی خوبی باشم تا چهار نفر را خوب تربیت کنم و زیرمجموعه خودم را هَدَر ندهم؛ اگر مال است هَدَر ندهم، اگر علم است هَدَر ندهم؛ «وَ سُمنِی حُسنَ الولایه». ما آنچه که در مملکت کم داریم مدیر بفهم و لایق است، وگرنه این مملکت همه چیزی دارد.
یک بیان نورانی از امیرالمؤمنین این است که ـ در غالب کتاب های ماست، حتی در وسائل فقهی ما هم هست و کمتر کسی است که این حدیث را نشنیده باشد! ـ «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه»؛[۱] مردم، ملت و نظامی که آب به اندازه کافی و خاک به اندازه کافی داشته باشد و «مع ذلک» باید کالا از خارج وارد کند، خدا این ملت را از رحمت خود دور کند، این نفرین علی است! ما چقدر زمین های بیکار داریم!؟ علف، یعنی این کلمه سه حرفی را از برزیل با کشتی دارند وارد می کنند! این ننگ نیست!؟ امام سجاد می گوید این ننگ است. شما علف را دارید وارد می کنید، این نه سواد می خواهد، نه کود می خواهد، مشکلات علمی هسته ای یا کارهای علمی حوزه و دانشگاه نیست! این علف بار آوردن مثل نظام و مسائل هسته ای نیست که سواد بخواهد، مشکلات کشاورزی را باید با این بیان حل کرد. فرمود: «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه»؛ این بیان علی است؛ نفرین علی مستجاب نشود، دعای ما مستجاب بشود؟! یک عُرضه را وجود مبارک امام سجاد از خدا طلب می کند، «وَ سُمنِی حُسنَ الولایه» که من ولی خوبی باشم، والی خوبی باشم، مولای خوبی باشم، مدیر خوبی باشم و مدبّر خوبی باشم. «وَ هَبْ لِی صِدْقَ الْهِدَایهِ»؛[۲] هم حرف رهبران الهی را من خوب گوش بدهم و هم عده ای حرف مرا گوش بدهند، اینکه فخر نیست! اینکه در دعاهای ماه مبارک رمضان و مانند آن آمده است که خدایا تو دین خودت را که می خواهی حفظ بکنی ـ یقیناً هم که حفظ می کنی ـ این دین را به وسیله من حفظ بکن، نه به دست دیگری! «وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِک وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِی غَیرِی»،[۳]چرا دست من پیش دیگری دراز باشد؟ چرا دست دیگران کنار سفره من دراز نباشد؟ این فخر نیست! این یک کمالی است که انسان با دعای امام سجاد از خدا می طلبد. خدایا به من توفیقی بده که سفره من پهن باشد! یا کتابی بنویسم یا صنعتی اختراع کنم یا تولیدی کنم که بسیاری در کنار سفره من باشند، چرا دست من در کنار سفره دیگری باشد؟ حضرت هم فرمود: «الْیدُ الْعُلْیا خَیرٌ مِنَ الْیدِ السُّفْلَی»؛[۴] دستِ بده بهتر از دست بگیر است، چرا دست ما دست بده نباشد؟ چرا همیشه بگیریم؟ خوی گدایی را امام سجاد از ما گرفت، خوی توانمندی و بخشندگی را به ما داد؛ بعد هم در بخش های دیگر به ما فرمود به خدا عرض کنید خدایا! آن توفیق را بده که اگر یک وقتی وضع مالی من خوب شد، من ـ خدایی ناکرده ـ خودم را گَم نکم! این را هم به ما گفته است. در بسیاری از موارد فرمود که ای مال، تو از بین می روی ولی آبروی مرا نبر! ولی من دستم بالا باشد، اینکه عیب ندارد!، من سفره ام پهن باشد که عده ای زیادی کنار سفره باشد، اینکه ننگ نیست! اینکه عیب نیست! من مال داشته باشم و ذخیره کنم، این مال می شود مالِ نسوز! این آیات نورانی سوره مبارکه «توبه» را ملاحظه کنید، فرمود: یوْمَ یحْمی عَلَیها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ،[۵] ما شنیده ایم جهنمی هست و به آن ایمان داریم، داغ کردن هم هست و به آن ایمان داریم؛ اما نشنیدیم که در جهنم از جنگل هیزم بیاورند! این را از قرآن شنیده ایم که وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً؛[۶]هیزم جهنم آدم های ستمکار هستند، اما جایی نشنیدیم که از جنگل هیزم بیاورند تا آتش گُر بگیرد، این را شنیده ایم که خود مردم گُر می گیرند. در سوره مبارکه «توبه» فرمود کسانی که مال ها را ذخیره کردند، نه تولید می کنند و نه نیاز نیازمندی را برطرف می کنند، همین ها را داغ می کنند! «کَی» یعنی داغ کردن، یکی از بیانات نورانی حضرت امیر این است که «فَآخِرُ الدَّوَاءِ الْکی»؛[۷] قبلاً هم همین طور بود، چون راه برای درمان نبود آخرین علاج داغ کردن بود. این «کَوی یکوِی» این ناقص است، «کَی» یعنی داغ کردن. اینکه حافظ می گوید: «علاج کَی کنمت کآخر الدواء الکی»،[۸]نه علاج کی کنم! یعنی بالاخره باید داغ بشوی! «علاجِ کی کنم»؛ این «کیّ» مشدّد است، «علاجِ کی کنمت کآخر الدواء الکی»، این «آخر الدواء الکی» از نهج البلاغه است؛ بالاخره داغ می کنند! در سوره مبارکه «توبه» فرمود: این مال ها را داغ می کنند، این را کجا می گذارند؟ کسی که مال حلال را جمع کرد ولی در راهش صرف نکرد، نه اینکه اختلاس کرد،! آن یک حساب دیگری دارد که «عَلَی رُءُوسِ الْأَشْهَاد»[۹] آبروها را می برند. این أحباری که یکنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّهَ وَ لا ینْفِقُونَها فی سَبیلِ اللَّهِ[۱۰] مال خودشان است! این حقوق الهی را نمی دهند، این وجوه شرعی را نمی دهند، نه اینکه اختلاس کردند! آنها که یکنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّهَ مال خودشان را که از راه حلال ما به اینها دادیم جمع کردند، ولی حقوق شرعی را نمی دهند. یوْمَ یحْمی عَلَیها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ، این شخص می بینید که این مال مال های اوست، برای او آشناست، این اسکناس می شود اسکناس نسوز! آتش آن جا کار آب را می کند! هم گداخته است، هم گدازنده است و هم کار آب را می کند. درخت جهنمی ما داریم که شَجَرَهٌ تَخْرُجُ فی أَصْلِ الْجَحیمِ؛[۱۱] یک آتشی است که کار آب را می کند، این درخت آتشی است و با آتش رشد می کند؛ حرام خوارها همین طور هستند، چون حرام خوار با آتش رشد کرده است. در این آیه سوره مبارکه «توبه» فرمود اینها را داغ می کنند، این شخص می بیند که اسکناس همان اسکناس است، این سکه همان سکه است که خودش از راه حرام جمع کرده است یا حق الهی را نداده! این را داغ می کنند، یوْمَ یحْمی عَلَیها فی نارِ جَهَنَّمَ. به کجا می مالند؟ کجاها را داغ می کنند؟ فَتُکوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ؛ این سه جا را داغ می کنند؛ اول پیشانی را داغ می کنند، بعد پهلو را داغ می کنند، بعد پشت را داغ می کنند. این سه جا را چرا داغ می کنند؟ چون می بینید یک سرمایه دار مُتِکاثر احتکارکننده است، وقتی یک عده ای به آنها برای رفع نیاز مراجعه کردند ـ در کمیته امداد یا بهزیستی یا در جاهای دیگر و در کارهای خیر ـ اول چهره را جمع می کند و این پیشانی او چین می گیرد، این یک؛ بعد نیمرخ، کم کم خود را از اینها منحنی می کند، بعد پشت می کند و می رود؛ اول چهره، بعد پهلو، بعد پشت؛ قرآن هم دارد که ما اول پیشانی او را داغ می کنیم، بعد پهلوی او را، بعد پشت او را، یوْمَ یحْمی عَلَیها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ. این نتیجه کار است.
امام سجاد به ما می فرماید به خدا عرض کنید خدایا! آن توفیق را بده که من یک مدیر خوبی باشم، اگر در حوزه و دانشگاه هستم استاد خوبی باشم، مؤلف خوبی باشم، مدرِّس خوبی باشم و شاگردان خوبی تربیت کنم، نه اطنکه مقلِّد بپرورانم، بلکه محقق بپرورانم! والی خوبی باشم، مولای خوبی باشم، ولایت خوبی داشته باشم، در فنّ تدریس، تألیف و تصنیف. اگر نظامی و انتظامی هستم، در حفظ مملکت از هر خطر بیگانه و عامل نفوذی و اگر کارهای اجرایی دارم هم همچنین. این دعای امام سجاد است! اینکه می بینید از صحیفه سجادیه به عنوان زبور اهل بیت یاد می کنند[۱۲] و می بینید که می گوید تالی تلو قرآن کریم است از همین راه است. این دعاهای قبلی در زبان هم بود و هست که خدایا مرا بیامرز پدر و مادر مرا بیامرز، اینکه علم نیست! بخشی از ادعیه حضرت در جلسات قبل به عرض شما رسید، آن جا وجود مبارک امام سجاد عرض می کند خدایا! آن توفیق را به من بده که من نظام ارزشی را اشتباه نکنم: «وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِی عَدَمٍ خَسَاسَهً أَوْ أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَهٍ فَضْلًا فَإِنَّ الشَّرِیفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُک وَ الْعَزِیزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُک»؛[۱۳] خدایا آن فهم را به ملت ما بده که نظام ارزشی را جزء ثروت ندانند، کسی که وضع مالی او ضعیف است او را تحقیر نکنند، این دعاست! این دعا با ادعیه دیگر خیلی فرق می کند، مرا از این ضلالت و گمراهی حفظ بکن! تا من افراد را براساس آن مایه های علمی و تقوا و عقلانیت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
