خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل جهان شناسی و انسان بینی در کلام امام سجاد علیه السلام
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل جهان شناسی و انسان بینی در کلام امام سجاد علیه السلام قیمت اصلی 224,700 تومان بود.قیمت فعلی 109,200 تومان است.
بازگشت به محصولات
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل خطبه نورانی «فدک» خطبه ابدی
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل خطبه نورانی «فدک» خطبه ابدی قیمت اصلی 224,700 تومان بود.قیمت فعلی 109,200 تومان است.
فقط اینقدر👇 دیگه زمان داری با تخفیف بخریش
00روز
08ساعت
28دقیقه
39ثانیه

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل محبت و مودت اهل بیت علیهم شرط نجات

قیمت اصلی 224,700 تومان بود.قیمت فعلی 109,200 تومان است.

تعداد فروش: 51

فرمت فایل پاورپوینت

1 آیتم آخرین فروخته شده 30 دقیقه
5 افرادی که اکنون این محصول را تماشا می کنند!
توضیحات

تحولی در ارائه‌ها با فایل پاورپوینت کامل محبت و مودت اهل بیت علیهم شرط نجات!

اگر به دنبال یک روش ساده اما حرفه‌ای برای ارائه‌ی مطالب خود هستید، فایل پاورپوینت کامل محبت و مودت اهل بیت علیهم شرط نجات بهترین انتخاب شما خواهد بود. فایل پاورپوینت کامل محبت و مودت اهل بیت علیهم شرط نجات از پایه بر اساس اصول طراحی مدرن ساخته شده و تضمین می‌کند که اسلایدهای شما جذاب، منظم و آماده‌ی استفاده باشند.

فایل پاورپوینت کامل محبت و مودت اهل بیت علیهم شرط نجات شامل 86 اسلاید است که با ترکیب بصری زیبا و چیدمانی حرفه‌ای، ارائه‌ی شما را به سطحی بالاتر می‌برد.

چرا باید از فایل پاورپوینت کامل محبت و مودت اهل بیت علیهم شرط نجات استفاده کنید؟

طراحی حرفه‌ای: هر اسلاید فایل پاورپوینت کامل محبت و مودت اهل بیت علیهم شرط نجات با دقت بالا تنظیم شده تا بیشترین تأثیر را روی مخاطبان بگذارد.

صرفه‌جویی در زمان: نیازی نیست ساعت‌ها وقت خود را برای طراحی پاورپوینت بگذارید، همه چیز آماده است.

استفاده‌ی آسان: بدون نیاز به ویرایش‌های پیچیده، کافی است فایل را باز کنید و ارائه دهید.

فایل پاورپوینت کامل محبت و مودت اهل بیت علیهم شرط نجات قابل استفاده در هر محیطی: چه در دانشگاه، چه در جلسات کاری، فایل پاورپوینت کامل محبت و مودت اهل بیت علیهم شرط نجات حرفه‌ای نیاز شما را کاملاً برآورده خواهد کرد.

متمایز باشید!

دیگر نگران بهم‌ریختگی یا طراحی‌های غیرحرفه‌ای نباشید. فایل پاورپوینت کامل محبت و مودت اهل بیت علیهم شرط نجات به شما این امکان را می‌دهد که بدون دغدغه روی محتوای خود تمرکز کنید و ارائه‌ای تأثیرگذار داشته باشید.

همین حالا دریافت کنید و تجربه‌ای متفاوت از ارائه‌های حرفه‌ای را داشته باشید!


بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل محبت و مودت اهل بیت علیهم شرط نجات :

کلمات نورانی آن حضرت را که سید رضی نقل کردند، بخش وسیعی از این کلمات یا از خطبه های آن حضرت است یا از نامه های آن حضرت و یا از وصایای آن حضرت، گاهی ممکن است یک کلمه کوتاهی را در محفلی فرموده باشند. آنچه را که ایشان در این قسمت از کلمه دو به بعد شروع کردند، اینها سفارش های وجود مبارک امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به مالک اشتر است که این در حقیقت یک نامه است و اگر این نامه را در ردیف نامه های دیگر قرار می دادند بهتر بود. به مالک دستور می دهند که مالک! «أَزْرَی بِنَفْسِهِ» و مانند آن. این کلمات تا رقم چهار در جلسات قبل مطرح شد. آنچه در این نوبت مطرح است از شماره پنج است که فرمود: «صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَالْبَشَاشَهُ حِبَالَهُ الْمَوَدَّهِ وَالْاِحْتِمالُ قَبْرُ الْعُیوبِ أَوْ وَ الْمُسَالَمَهُ خِبَاءُ الْعُیوبِ مَنْ رَضِی عَنْ نَفْسِهِ کثُرَ السَّاخِطُ عَلَیهِ».[۱]در حقیقت اینها بیان اوصاف این خاندان است که خودشان این چنین بودند، این چنین یافتند و دارند شرح می دهند. می فرمایند سینه یک انسان عاقل، صندوق رازهای اوست. اوّلاً انسان باید راز داشته باشد، چون عظمت هر کسی به سرّ اوست. انسانی که قلب او خالی است این ارزشی نخواهد داشت چه دید؟ چه می بیند؟ رابطه او در مناجات چیست؟ در نماز شب چیست؟ جهان بینی او چیست؟ ارتباطش با خاندان عصمت و طهارت چیست؟ توفیقاتی که دریافت کرد چیست؟ مشکلاتی که در جامعه پیش آمد و خدا او را نجات داد چیست؟ اینها اسرار افراد است. فرمود این اسرار را شما فقط برای کسانی می توانید بگویید که از شما درس اخلاقی بگیرند، وگرنه این کلید باید دست خودتان باشد. «صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ» و همین صدر را باید مشروح کرد رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی[۲] این صدر مشروح باید بسته باشد، کلید آن به دست انسان باشد باز نباشد. زبان را که باز می کند کلیدِ دل است، نباید این زبان را در هر جایی باز کرد.

«وَالْبَشَاشَهُ حِبَالَهُ الْمَوَدَّهِ»، ما در جامعه زندگی می کنیم حالا یا جامعه، وجود جدایی دارد یا هر فردی حیثیت فردی دارد، یک؛ و حیثیت جمعی دارد، دو. این طور نیست که جامعه یک وجود خارج و مستقل داشته باشد. به هر تقدیر ما اجتماعی هستیم، بدون ارتباط با دیگران زندگی میسور نیست. ارتباط منافقانه، گزنده است، ارتباط بدون پیوند قلبی، سازنده نیست. فرمود شما برای اینکه دوست دیگران باشید و دیگران دوست شما باشند در این اقیانوسِ وسیع جامعه باید یک تور داشته باشید، آن توری که این ماهی را صید می کند گشاده رویی و تحمّل و ادب است. «وَالْبَشَاشَهُ حِبَالَهُ الْمَوَدَّهِ»، شما اگر بخواهید در این اقیانوس ماهی بگیرید توری لازم دارید؛ آن تور عبارت است از گشاده رویی، همه را با ادب برخورد کردن، با ادب دیدن، احترام کردن، سخت نگرفتن، تند نشدن، غضبناک نشدن. می دانید اینهایی که ماهی می گیرند، ماهی ها هم یک صنف و یک سنخ نیستند، آن ماهی ها که خیلی قیمتی اند آنها را با تورهای دیگر می گیرند. ما یک محبّت داریم و یک مودّت. مودّت، علمی تر، دقیق تر، رقیق تر، پاک تر و منزّه تر از محبّت است که به عشق نزدیک است. آنچه را که قرآن کریم انتخاب می کند برترین آنهاست.

می بینید قرآن کریم یک سلسله دستورهای فقهی به ما می دهد که أَطِیعُوا اللّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأمْرِ مِنْکمْ[۳] دستورهای آنها را در فقه و احکام فقهی شما اطاعت کنید؛ ولی در هنگام پیوندی که بین ما و خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) می خواهد برقرار بشود، می فرماید: قُل لاَ أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی،[۴] نه تنها حرفِ آنها را گوش بدهید، حرف آنها را که در آیات أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ فرمود و نه تنها محبّت آنها را داشته باشید، محبّت آنها را شاید خیلی ها داشته باشند. شما پیروان قرآن و عترت دو اصل اصیل را باید داشته باشید که در دیگران نیست: یکی اینکه وِداد داشته باشید که خیلی دقیق تر از محبّت است به عشق نزدیک تر است؛ دوم اینکه این کلمه قُل لاَ أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی، از خیلی ها شما سؤال کنید و بخواهید که این کلمه و این جمله را ترکیب کنند، برابر آنچه هست ترکیب می کنند؛ یعنی آنچه دارند ترکیب می کنند. قُل فعل امر است، لاَ أَسْأَلُکمْ را مشخص می کنند که فعل مضارع است، أَجْراً مفعول به است، إِلاّ حرف استثناست، «مودّت» مستثناست، فِی الْقُرْبَی مفعول واسطه برای مودّت است. این نه تنها تعبیر ادبی خیلی هاست، سیره خیلی هاست؛ اما وقتی به آن خواص می دهی، همین جمله را می گویند فِی الْقُرْبَی مفعول واسطه برای «مودّت» نیست، فِی الْقُرْبَی ظرف لغو نیست تا مفعول واسطه باشد برای «مودّت».

هر ظرف که آن سال صفت یا خبر است البته مدان لغو که آن مستقر است

وقتی از یک حکیم سؤال می کنید که این فِی الْقُرْبَی متعلّق به چیست؟ می گوید این فِی الْقُرْبَی متعلّق به «مودّت» نیست تا مفعول واسطه آن باشد. این ظرف، ظرف مستقر است. این فِی الْقُرْبَی صفت است، متعلّق است به «المستقرّ» محذوف؛ «لا أسئلکم علیه اجراً إلاّ الموده المستقرّه فی القربی». اگر مودّت، مستقرّ در قربی بود، انسان یک روز دوست این یک روز دوست آن باشد که نمی شود. شما یک کلیمی یا زرتشتی در ایران سراغ دارید که به خاندان عصمت و طهارت، به سیدالشهداء، به قمر بنی هاشم علاقه نداشته باشند؛ سراغ ندارید! این دوستی، مشکل را حلّ نمی کند، این فِی الْقُرْبَی را مفعول واسطه برای مودّت می گیرد، این ظرف را ظرف لغو می گیرد. دوستی اینها مشکل را حلّ نمی کند؛ البته فضیلتی هست. اما تمام دوستی و دوستی تمام، استقرار دوستی در این خاندان یعنی غرق در این است، ما دوست دیگری نداریم و اگر به کسی یا به چیزی علاقه مندیم در مسیر آنهاست. نگفت دوست آنها باشید اجر من را دادی؛ گفت اوّلاً مودّت باشد نه محبّت و استقرار داشته باشد. مگر ما چندتا مودّت داریم؟ اگر مودّت ما مستقر بود در این خاندان، هر چه را دوست داریم در همین مسیر دوست داریم؛ به فرزندانمان، به زندگیمان، به کارمان علاقه مندیم، برای اینکه در همین مسیر است، اگر در این مسیر نباشد مشکل ما را حلّ نمی کند. وجود مبارک حضرت امیر فرمود: این دام را بینداز، این تور را بینداز که مودّت پیدا کنی؛ یعنی جز علاقه به این خاندان در صحنه دل نباشد؛ آن وقت انسان اگر به چیزی علاقه مند است آن گذراست و آن غیر مستقر است و آن هم در مسیر همین مستقر خواهد بود. به هر تقدیر فرمود: «وَالْبَشَاشَهُ»؛ گشاده رویی، خوش برخوردی «حِبَالَهُ الْمَوَدَّهِ».

یکی از بیانات نورانی ائمه(علیهم السلام) این است که «أحسن مجالسه من جالسک ولو کان یهودیا»؛[۵] با بدترین گروه وقتی شما برخورد کردی یک جا نشستی در مسافرت هم صندلی شدی و مانند آن، ادب را رعایت کنی. این ادب، تور دوستی اجتماعی است. «وَالْاِحْتَِمالُ قَبْرُ الْعُیوبِ»؛ انسان اگر خیلی از چیزها را تحمّل کند، هم راز دیگران و عیب دیگران که دوستان او هستند آن را می پوشاند، هم عیبِ خود او پوشیده می شود. «احتمال»؛ یعنی تحمّل کردن، این بار را برداشتن. می دانید ما در عین حال که فارسی ما خیلی قوی و غنی است؛ ولی هرگز به پایگاه عربی نمی رسد. در عربی بسیاری از کلمات بسیط است که به تنهایی معنای خاصّ خودش را دارد. ما چون معادل فارسی آن را نداریم اگر بخواهیم آنها را معنی کنیم ناچاریم چندتا کلمه را کنار هم بگذاریم تا آن را معنا کنیم. در عربی یک صبر هست، یک «کظم غیظ» هست، یک حلم است و مانند آن. ما وقتی بخواهیم حلم را معنا کنیم میگوییم بردباری، صبر را معنا کنیم میگوییم بردباری؛ بین صبر و حلم یک فرق دقیق علمی است، ما در فارسی آن لغت را نداریم که اینها را بگویند. گذشته از اینکه آن فرق را نمی توانیم بگوییم و یا متوجه نمی شویم، لفظ هم نداریم که بگوییم. ما وقتی حلم را که یک کلمه بسیط است بخواهیم معنا کنیم، لفظ نداریم ناچاریم دوتا کلمه را کنار هم بگذاریم تا این حلم را معنا کند. حلم؛ بردباری، یعنی این بار را می برد، حلم کجا، بردباری کجا!

این است که امام باقر (سلام الله علیه) فرمود خدای سبحان که قرآن را به زبان عربی مبین فرستاد إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِیاً لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ[۶] بِلِسَانٍ عَرَبِی مُبِینٍ؛[۷] برای اینکه «یبِینُ الْأَلْسُنَ وَ لَا تُبِینُهُ الْأَلْسُنُ».[۸] این لغت عرب، آن توان را دارد که همه لغت های جهان را ترجمه کند؛ ولی لغت های دیگر آن قدرتِ علمی را ندارند که عربی را ترجمه کنند. شما وقتی که دوتا کلمه را کنار هم می گذارید تا یک کلمه را معنا کنید این دوتا کلمه مثل دو بند این غربال است این وسط ها خالی است، آن لطیفه معنا این وسط ها می ریزد دوتا کلمه یعنی دوتا کلمه هر کدام بار خودشان را دارند. بنابراین حضرت فرمود: عربی، «یبِینُ الْأَلْسُنَ»؛ اما «وَ لَا تُبِینُهُ الْأَلْسُنُ».

اینجا فرمود: «وَ الْمُسَالَمَهُ خِبَاءُ الْعُیوبِ»؛ سِلم بودن، تند نشدن، راز را بازگو نکردن، عصبانی نشدن، پرده دری نکردن، عیب ها را می پوشاند. هم عیب دیگران را می پوشاند که آبروی او محفوظ باشد، هم عیب خود انسان را. پرده دری باعث می شود که عیب انسان ظاهر شود که انسان چقدر می تواند مثلاً خلاف خود را کتمان کند.

«مَنْ رَضِی عَنْ نَفْسِهِ کثُرَ السَّاخِطُ عَلَیهِ»؛ کسی که از خود راضی است دشمنان فراوانی دارد، چون ما عیوب فراوانی داریم. انسانی که از خودراضی است، نقدِ خود را توانایی ندارد، نقص خود را نمی بیند؛ وقتی نقص خودش را ندید چگونه خودش را اصلاح کند؟ در جامعه، با همین نقص ظهور می کند؛ آن وقت جامعه نسبت به او بدبین اند. اینها را به مالک اشتر دستور دادند؛ این نامه حضرت است، غیر از آن نامه معروف.

بعد فرمود: «الصَّدَقَهُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ» صدقه را صدقه گفتند، مستحضرید که صدقه غیر از هدیه است، صدقه غیر از هبه است. آنها عبادی نیستند؛ اما صدقه، امر عبادی است تا قصد قربت نشود صدقه نیست. یک وقت است کسی به دوست خودش چیزی می بخشد هبه می کند یا هدیه می دهد، اینها عبادی نیستند، چه قصد قربت باشد، چه قصد قربت نباشد صحیح است؛ اما صدقه، عبادی است تا قصد قربت نباشد، پولی که انسان به نیازمند می دهد یا به صندوق صدقات می ریزد، مثل نماز است، بگوید «قربه الی الله»؛ همان طوری که نماز قصد قربتش گاهی تفصیلی است گاهی اجمالی، این هم باید همین طور باشد. صدقه یک دوای نافعی است، مخصوصاً اگر نیازمندی به سراغ انسان بیاید. یکی از بیانات نورانی حضرت که در نهج البلاغه بود بحث آن هم قبلاً گذشت این است که فرمود: اگر نیازمندی به سراغ شما آمد بدانید که او را دیگری فرستاده «إِنَّ الْمِسْکینَ رَسُولُ اللَّه »،[۹] نه اینکه «رسول الله» ـ معاذ الله ـ منظور پیغمبر است نه، این را خدا فرستاده. از طرفی ذات اقدس الهی به شما امکانات داد، از طرفی یک آدم نیازمند واقعی ـ نه سوری ـ به طرف شما آمد، بدان این را خدای سبحان آدرس داد، مبادا این را رد کنی! یک انسان آبرومندی اگر به طرف شما آمد از طرفی خدا امکانات به شما داد، همان خدایی که به شما امکانات داد گفت: وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکمْ؛[۱۰] اصلِ مالکیت را بر خلاف مرام کمونیستی و بلشویکی امضا کرده. فرمود: لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکتَسَبْنَ[۱۱] لاَ تَأْکلُوا أَمْوَالَکم بَینَکم بِالْبَاطِلِ إِلاّ أَن تَکونَ تِجَارَهً عَن تَرَاضٍ؛[۱۲]وقتی نسبت به دیگران زندگی می کنید مال شما، متعلق به شماست؛ اما نسبت به خدا حواستان باشد وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکمْ. پس از این طرف خدا داد از آن طرف «إِنَّ الْمِسْکینَ رَسُولُ اللَّه »، نیازمندی در خانه آدم می فرستد ببیند آدم چه کار می کند. فرمود یک دارو است، شما هر دو طرف را باید ببینید. چه کسی داد؟ خدا، چه کسی فرستاد؟ خدا، این مشکل بسیار حسّاس است و خوب هم حلّ می شود.

فرمود: «الصَّدَقَهُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ»؛ نه بر اساس عاطفه، کسی که بر اساس عاطفه به گدا کمک می کند، همان حدّ خاص خودش را دارد. «وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِی عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْینِهِمْ فِی آجِلِهِمْ»؛ هر کاری را که انسان در دنیا انجام می دهد، این در برابر چشمان اوست. مستحضرید که بیانات ائمه(علیهم السلام) در حقیقت تفسیر قرآن کریم است؛ فَمَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیراً یرَهُ وَمَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرّاً یرَهُ،[۱۳] این را می بینید. فرمود هر کاری که انسان در دنیا انجام می دهد در برابر چشمان اوست؛ این طور نیست که این از بین برود، از بین رفتنی نیست. روح عمل به صورت دیگر در می آید و انسان هم آن را می بیند. بنابراین هرگز نمی شود گفت گذشت، تاریخ گذشت؛ هیچ چیزی نگذشت، ما هستیم و سلسله اعمال ما.

بعد فرمود: «اِعْجَبُوا لِهذَا الْإِنْسَانِ ینْظُرُ بِشَحْمٍ وَ یتَکلَّمُ بِلَحْمٍ وَ یسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ یتَنَفَّسُ مِنْ خُرْمٍ»؛[۱۴] فرمود این یک قطره بود؛ أَلَمْ یک نُطْفَهً مِن مَنی یمْنَی؛[۱۵] یک قطره بود، بیش از یک قطره که نبود. در یک خطبه وجود مبارک حضرت دارد[۱۶] این طاوس را شما نگاه کنید ای

  راهنمای خرید:

  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.